مسجد جامع خرمشهر
آدرس وبلاگ تحلیلی-تحقیقی اسjاد علی اکبر داراب کلائی vareson-asia98-ir


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 64
بازدید هفته : 702
بازدید ماه : 2964
بازدید کل : 190225
تعداد مطالب : 1056
تعداد نظرات : 314
تعداد آنلاین : 1

 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ گالری تصاویر سوسا وب تولز





در اين وبلاگ
در كل اينترنت


تعبیر خواب آنلاین


استخاره آنلاین با قرآن کریم


بسم الله الرّحمن الرّحیم     اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.     اللهم صلّ علی محمّد وآل محمّد و عجّل فرجهم     جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج) صلوات    التماس دعا    دریافت کد از: ابزار وب ارایه دهنده انواع ابزار وبمستر و...

پايتخت پايداري
«بجنگيد، ما داريم مي‌آييم» اين صداي راديو عراق در حمايت از انفجارهاي خلق عرب در خرمشهر بود. اين منافقان ضد انقلاب از عراق اسلحه و مهمات قاچاق وارد خرمشهر مي‌كردند تا زمينه‌هاي جنگ را آماده كنند.
همان روزها كم‌كم تانك و توپ و نيروهاي عراقي در مرز استقرار مي‌يافتند. هر لحظه خاكريزهاي عراق بالا مي‌رفت و همزمان با آن هواپيماهاي عراقي روي سر خرمشهر مي‌چرخيدند و عكس مي‌گرفتند و موقعيت كلي شهر را شناسايي مي‌كردند.
مردم عادي و حتي نظامي‌ها هم فكر مي‌كردند هواپيماهاي خودي و ايراني است. رخنه خائنيني چون بني‌صدر اين بلا را بر سر ما آورد.
صدام و دولتمردانش فكر مي‌كردند مردم خوزستان هم مثل بقيه عرب‌ها هستند. به آنها مژده خودمختاري و به رسميت شناخته شدن مي‌دادند. ۳۱ شهريور ۵۹ عراق براي آزادي و خودمختاري خوزستان و منطقه جنوبي، هواپيماها و تانك‌ها و نفربرهايش را براي تخريب خرمشهر فرستاد.
روز نهم مهر ۱۳۵۹ حدود دويست تانك به خرمشهر يورش آوردند. تعداد معدودي از مردم مظلومانه و با كم‌ترين امكانات دفاع كردند و در همان روز آنها را هفت كيلومتر
عقب راندند. آن روز چند عراقي‌ هم دستگير شدند كه با ترس و لرز مي‌گفتند: «انا مسلم! انا مسلم!»
«بجنگيد، ما داريم مي‌آييم» اين قول مساعدت و كمك به كساني بود كه حتي بدون امكانات اوليه در مقابل دشمن ايستاده بودند. آنها نمي‌توانستند ببينند كه خرمشهر سقوط مي‌كند. مظلومانه به مقابله برخاستند و طي ۴۵ روز مقاومت شجاعانه بسياري از طرح‌هاي دشمن را به شكست كشاندند.
بچه‌ها داشتند مسجد جامع خرمشهر، سنگر عظيم اميدشان را از دست مي‌دادند. روز عيد قربان هم مسجد خرمشهر مورد هدف دشمن بود.
چهارم آبان روز سقوط خرمشهر بود. در اين روز صداميان كنار مسجد جامع عكس يادگاري مي‌گرفتند. خرمشهر اين خطه آفرينش با خون افرادش شسته شد و به دست ناكسان افتاد.
خرمشهر سقوط كرد و تن ايران زخمي شد.
امام حسين عليه السلام اذن دخول دادند. عمليات بيت‌المقدس شكل گرفت. كاروان حق به راه افتادند. جان‌هاي شيفته و شجاع براي زيارت ضريح آزادي مي‌رفتند.
صداميان از بوي لاشه‌هاي سربازانشان ترس را استشمام مي‌كردند. خرمشهر پايگاه اصلي پيروزي بود. آنها نمي‌خواستند اين كليد پيروزي را از دست بدهند. ابهت غرب و شرق توي خرمشهر مستقر بود. نمي‌خواستند حداقل آبروي سياسي‌شان از بين برود. بيش از يك سال بود كه تمام امكانات و واحدهاي تحت امر را جمع‌آوري كردند و فواره آتش بر سر رزمندگان اسلام باريدن گرفت.
يكي از فرماندهان به شهيد صياد شيرازي گفته بود: «جناب سرهنگ! نيروهاي من ديگر با تفنگ هم نمي‌توانند بجنگند. حتي فرصت نمي‌كنند لحظه‌اي سلاحشان را تميز كنند، آن قدر كه آتش دشمن سنگين است.» و صياد دستور داد: «عمليات را ادامه دهيد.»
ميان برخي فرماندهان زمزمه مي‌شد كه «عمليات متوقف شود.» شهيد حسن باقري وقتي اين مطلب را شنيد، يك دفعه قرمز شد و با عصبانيت داد زد: «خجالت نمي‌كشيد؟ بيست روزه كه به مردم قول داديم خرمشهر آزاد مي‌شود. ما تا آزادي خرمشهر اينجاييم.» نيروهاي عراق مي‌خواستند به هر قميتي كه شده حلقه محاصره را بشكنند. به شدت آتش مي‌باريد، اما نور از نردبان آتش بالا رفت و شيطان‌پرستان را به زانو درآورد و به فرموده امام (ره): «دست قدرت حق از آستين فرزندان اسلام بيرون آمد و كشور بقيه‌الله‌الاعظم (ارواحنا لمقدمه الفداه) را از چنگ گرگان آدمخوار كه آلت‌هايي در دست ابرقدرتان خصوصا آمريكاي جهان‌خوارند، بيرون آورد و نداي الله‌اكبر را در خرمشهر عزيز طنين‌انداز كرد و پرچم لا‌اله‌الا‌الله را بر فراز آن شهر خرم كه با دست پليد جنايتكاران غرب به خون كشيده شد و خونين‌شهر نام گرفت، به اهتزاز درآوردند... آنان فوق تشكر امثال من هستند... مبارك باد و هزاران بار مبارك باد...»
زائران كربلا در سوم خرداد ۶۱ از دروازه‌هاي غربي خرمشهر، شهر را به بوسه آزادي نوازش كردند و نيروهاي دشمن را منهدم نموده و بسياري از آنها را به اسارت درآوردند. احمد زيدان هم فرمانده نيروهاي عراق در خرمشهر روي مين رفت و در آتش سوخت. خرمشهر كه پس از ۴۵ روز مقاومت در برابر دشمن سقوط كرده بود، بعد از ۵۷۵ روز اشغال، در ظرف ۴۸ ساعت آزاد و به طور كامل از لوث وجود اشغالگران پاك‌سازي شد. زائران كربلا در اولين اقدام خود پس از آزادسازي شهر به زيارت مسجد جامع رفتند و نماز شكر را در آنجا خواندند.
دو ساعت از ظهر گذشته بود كه جمله «خرمشهر، شهر خون آزاد شد» شهرهاي كشور را غرق در شادي و سرور كرد.
خرمشهر براي هميشه تاريخ به خود مي‌بالد؛ چرا كه مقاومت و پيروزي را بر پشت خود لمس كرده است. خرمشهر پايتخت جنگ و پيروزي، مدرسه عشق با نيمكت سنگرها، خواهش گمشده مدينه فاضله را به بلنداي تاريخ فرياد زد و آشكار ساخت و همچون مكه كه سرزمين وحي بود، ميزبان فتح شد و سرزمين وعده الهي گشت.
«انا فتحنا لك فتحاً مبينا... و ينصرك الله نصراً عزيزاً» (فتح/۱و۳)





:: موضوعات مرتبط: , , ,
:: بازدید از این مطلب : 1234
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : موعظه
ت : چهار شنبه 4 تير 1393
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


(function(i,s,o,g,r,a,m){i['GoogleAnalyticsObject']=r;i[r]=i[r]||function(){ (i[r].q=i[r].q||[]).push(arguments)},i[r].l=1*new Date();a=s.createElement(o), m=s.getElementsByTagName(o)[0];a.async=1;a.src=g;m.parentNode.insertBefore(a,m) })(window,document,'script','//www.google-analytics.com/analytics.js','ga'); ga('create', 'UA-52170159-2', 'auto'); ga('send', 'pageview');